دانشجوها در ملل مختلف
چين: درس مي خواند و در اوقات فراغت مشابه يک مارک معروف خارجي را مي سازد و با يک دهم قيمت جنس اصلي مي فروشد
اسرائيل: بيشتر واحدهايي که او پاس کرده، عملي است او دوره کامل آموزشهاي رزمي و کماندويي را گذرانده! مادرزادي اقتصاد دان به دنيا مي آيد
گينه بي صاحاب!!: او منتظر است تا اولين دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبيله اي درس بخواند
کوبا: او چه دلش بخواهد يا نخواهد يک کمونيست است و بايد باسواد باشد و همينطور بايد براي طول عمر فيدل کاسترو و جزجگر گرفتن جميع روساي جمهوري امريکا دعا کند
پاکستان: او بشدت درس مي خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضويت القاعده يا گروه طالبان در بيايد
برزيل : همه درس خونها و شاگرد ممتازاشون عاشق فوتبالند و بعد فارغ التحصيلي همشون ميخوان بشن رونالدينهو
اوگاندا: درس مي خواند و در اوقات بيکاري بين کلاس؛ چند نفر از قبيله توتسي را مي کشد
انگليس: نسل دانشجوي انگليسي در حال انقراض است و احتمالا تا پايان دوره کواترناري!! منقرض مي شود ولي آخرين بازماندگان اين موجودات هم درس مي خوانند
ايالات متحده امريکا : خيلي راحت وارد دانشگاه مي شوند و همه جور اسلحه به دست ميگيرند و همه رو هم به جز خودشون تروريست ميدونند عاشق جنگ طلبي هم هستند
ايران: سرکلاس عمومي چرت مي زند و سر کلاس اختصاصي جزوه مي نويسد!
معمولا ليگ تمام کشورهاي بالا را دنبال مي کند! عاشق عبارت آقا خسته نباشيد است، البته نيم ساعت مانده به آخر کلاس!هر روز دوپرس از غذاي دانشگاه را مي خورد و هر روز به غذاي دانشگاه بد و بيراه مي گويد! ولي هنوز دليل اين موضوع مشخص نشده؛ که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائيل مي دهند ولي خانه به دانشجوي پسر نمي دهند! او چت مي کند! خيابان متر مي کند در يک کلام اگه بخواهد مي تواند .
+ نوشته شده در شنبه دهم دی ۱۳۹۰ ساعت 17:26 توسط Errin
|