گفت گو با زاها حدید
هنر گفت و گو
نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی
در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی
جاریی است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده
مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ
ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد اورد. در این ماه (August 2011) innovative
interview در همکاری با هانتر داگلاس ، نوع جدیدی از مصاحبه بین زاها حدید
و مدیر مدرسه انجمن معماری (AA) برت استیل را فراهم کرده است . برت استیل : یکی از مواردی که در حال حاضر کار شما را
متمایز می کند ، ارائه آن به عنوان بخشی از یک فرم بسیار گسترده از فرهنگ
است . آیا این به شما اجازه می دهد که در مورد کارها به نسبت تنوع پروژه
هایتان ، محل کار و نوع افرادی که با آنها کار می کنید ، متفاوت فکر کنید
؟؟ زاها حدید : آنچه در 25 سال گذشته اتفاق افتاده ، این
است که معماری دنیای تخیل را به تسخیر درآورده . در گذشته معماران به
عنوان شخصیت های منفی یک صنعت خدماتی دیده می شدند و مورد احترام واقع نمی
شدند . اکثر پروژه های معماران عمومی است . بیشتر این پروژه ها از طریق
برندگان مسابقات در زمینه عمومی انتخاب می شوند که امکانات اجتماعی و
عمومی پروژه را بررسی می کنند . BS انعکاس این موضوع می تواند جالب باشد که
: شغل هایی مانند کار شما چگونه می تواند شروع شود و در یک زمان طولانی یک
دوره تحقیقاتی داشته باشد که این برای نسل امروز دشوار است ، بسیاری از
آنها کارهای ضرب العجلی و بدون بسط ایده خود در سال های اولیه دارند . ZH در اواخر دهه 1970 و اوایل 1980 ارزش
بالاتری به پروژه داده می شد تا به ساختمان و باید اذعان کنم که ساختن یک
پروژه برای یک زمان کوتاه انتخاب من نبود . کارهای من حتی تا خانه اپرای
خلیج کاردیف به شدت مورد انتقاد قرار می گرفت . طراحی ها برای توسعه کار
حیاتی بودند و موضوع جالب زمانی بود که طراحی ها به پروژه تبدیل می شدند .
این خود یک تغییر بزرگ است ، زمانی که خطوط حجم ها را شکل می دهند و این
موضوعیست که با ایستگاه آتش نشانی ویترا تغییر کرد . BS نقاشی های شما ، تمرکز اولیه کارتان است
و احتمالأ منجر به یک ساختمان می شوند . اما چیزی که برای سال ها در مورد
استودیو جالب به نظر می رسید ، این بود که نقاشی ها ، پروژه های معماری
بودند . ZH آنها بودند ، به این دلیل که تحقیقات
بسیاری درباره ویژگی های شهریِ طراحی های ما وجود داشت . در مسابقات
بسیاری شرکت کردیم و همچنین بر روی روش ساخت طرح ها کار می کردیم ، روشی
که مدل های ما را به فضا تبدیل کند . و نتایج کار فورأ حاصل نمی شد چرا که
تحقیقات بسیاری بر روی چگونگی کارکرد متریال ها و دستکاری فضا باید انجام
می شد . BS آیا شما حرفه خود را در سبک لندن (London-like) شرح می دهید ؟؟ آیا شغلی مانند شغل شما در شهر های دیگر هم تکامل یافته است ؟؟ حرفه من بسیار لندن-مانند است و تحصیلات من
نیز لندن-مانند بود ، زیرا انجمن معماری AA هم با وجود اینکه بین المللی
است ، لندن محور نیز می باشد . در آن زمان که من به AA رفتم ، لندن بسیار
کسل کننده بود و هیچ چیز خوبی به معنای واقعی کلمه در آن اتفاق نمی افتاد
. اما تغییر در نهایت اتفاق افتاد اما نه توسط طراحی . در دهه 1990 ، لندن
دارای یک صحنه موسیقی بزرگ و نایت لایف ها و... شد . اجاره بعضی مناطق کم
بود ، بنابراین مالکیت عمومی ظهور پیدا کرد . بسیاری از بانک ها تعطیل و
یا به محلی برای بارها تبدیل شدند و این شهر را زنده تر کرد . من تفاوت
بسیاری را از صبح تا شب در مسیر آپارتمان تا دفتر کارم شاهد بودم . خیابان
های تاریک بتدریج روشن می شد و اینها به این دلیل نبود که فردی با مطالعه
در زمینه شهری این کارها را کرده باشد ، اینها بیشتر به صورت اتفاقی و به
دلایل اقتصادی اتفاق افتاد . BS نظر شما راجع به حرفه معماری چیست ؟؟ ZH به نظر من حرفه و تحصیلات به هم متصل
هستند . جالب اینکه ، تمرکز و تجربه در حال حاضر بسیار ماجراجویانه تر از
تحصیلات است که از دیدگاه من یک نقطه عطف واقعیست . در این حرفه ، همراهی
و رفاقت و تبادل ایده ها و فروم های بیشتری برای بحث و گفت و گو باید وجود
داشته باشد . افراد جدیدی ظهور پیدا می کنند و امسال من پیر می شوند .
آنچه در 20 سال اخیر رخ داده ، اینست که مردمی که معمار نبودند ، به
معماری علاقه مند شده اند و در مورد آن صحبت می کنند . معماری برای راحتی
و آسایش است ، باید هدایت گر و روشنگر باشد و به شما احساس خوبی بدهد .
شما قرار نیست که تنها به یک مکانی بروید و فقط به پایان جهان فکر کنید .
این ایده وجود دارد که معماری لجوج و سنگین است اما از سوی دیگر ، زمانی
که ما به یک خانه ، بیمارستان و مدارس خوب نیازمندیم ، مردم باید از خود و
آن محیط لذت ببرند ، فرقی نمی کند چه در خیابان ، آرایشگاه ، تئاتر و ... . BS در مورد سنت مهندسی و حرفه های همتراز دیگر که شغل هایی مانند معماری را امکان پذیر ساخته اند ، توضیح دهید ؟؟ ZH من به دو دلیل در لندن مانده ام : مدرسه
AA که در آن درس می دهم و نیز به خاطر مهندسی لندن . لندن همیشه مهندسان و
مشاوران بزرگی داشته . شما می توانید تقریبأ راجع به هر موضوعی مشاور
داشته باشید . تجربه من با پیتر رایس بسیار پربار بوده . من مثل یک شاگرد
بودم و او مانند یک مرد فروتن و در دسترس . او به من آموخت که شما باید یک
استراتژی برای خود داشته باشید و حتی اگر مهندس نباشید ، متوجه می شوید که
یک ساختمان نیاز به یک حس مشترک و منطق دارد . امروز لندن معندسان بزرگی
دارد ، مانند : Arup , Buro Happold , Hanif Kara , Jane Wernick که همه
آنها از یک نگرش اصولی به مهندسی نقل مکان کرده اند . این مهندسین به
موضوع ها علاقه مند شده و در کار خود و ما اعتقاد دارند . BS امروزه کار با دانش آموزان در مقایسه با تجربیات دانشجویی شما چگونه است ؟؟ ZH به عنوان یک دانش آموز شما باید هدفمند
و متمرکز باشید . من در زمان دانشجویی چیزی راجع به اینکه پایان راه چگونه
می تواند باشد ، نمی دانستم . تمام تجربیات و آزمایش ها منجر به تکمیل یک
پروژه می شد . ممکن است تبدیل یک اسکچ دو بعدی به یک فضای کار یا ساختمان
10 سال به طول انجامد و این یک سفر هیجان انگیز و غیرقابل پیش بینی است .